تبلیغات | X | |
اگر شما نیز فیلم سرخپوست را دیده باشید احتمالا با من هم نظر خواهید بود که دیدن این فیلم و این ژانر از سینما آن هم در بین فیلم های ایرانی که اکثرا به ژانر های اجتماعی می پردازند و کمتر ژانر معمایی و یا دلهره آور را انتخاب می کنند بسیار جذاب و لذت بخش بوده است.
البته به دلیل تازگی این ژانرحتما شما هم احساس کردید که بخش هایی از فیل آن دل چسبی مورد نظر شما را نداشته است اما روی هم رفته می توان گفت که جذابیت بازی نوید محمد زاده در نقش متفاوت خود توانسته است بخشی از این مشکلات فیلم را نیز حل کند.
خلاصه داستان:
سال ۱۳۴۶، یک زندان قدیمی در جنوب به دلیل مجاورت با فرودگاهِ در حال توسعهٔ شهر در حال تخلیه است. سرگرد نعمت جاهد، رئیس زندان، به همراه مأمورانش در حال انتقال زندانیان به زندان جدید هستند و قرار است خود سرگرد به همراه افرادش تا عصر از زندان بروند. سرهنگ مدبر که مافوق جاهد است به نزد او در زندان میرود و میگوید که جاهد ترفیع گرفته و قرار است جانشین خود او شود. جاهد که از شنیدن این خبر خوشحال است در طی یک تماس تلفنی متوجه میشود که یکی از زندانیان به نام احمد سرخپوست همراه با دیگر زندانیان نبودهاست. تحقیقات بعدی، جاهد را مطمئن میسازد که سرخپوست در زندان است و در جایی پنهان شدهاست. همزمان، یک مددکار زندان به نام سوسن کریمی به دیدن جاهد آمده و به وی میگوید که حکم سرخپوست از حبس ابد به اعدام تغییر کردهاست. جاهد که حکم ترفیع خود را در خطر میبیند به همراه نیروهای خود، تمام زندان را برای پیدا کردن سرخپوست جستوجو میکند.
یکی از نقاط قوت این این فیلم درواقع فیلم نامه واقعا خوب آن است که در ادامه نیز به بررسی آن خواهیم پرداخت.
یکی از نقاط قوت فیلم، فیلم نامه بسیار خوب آن است که نیما جاویدی خود نوشته است. او با طرح گره اصلی فیلم در همان لحظات ابتدایی قصه، مخاطب را با داستان همراه میکند و در ادامه با پرداخت خوب داستان باعث میشود تماشاگر دو شخصیت اصلی و ماجرای قصه را کنجکاوانه دنبال کند. اگرچه در نیمه اول، فیلم برای لحظاتی از ریتم میافتد، اما طولی نمیکشد که اتفاقات هیجانانگیزی که با فاصله مناسبی در طول قصه رخ میدهد، یکی پس از دیگری تماشاگر را غافلگیر میکند و این غافلگیری تا پایان فیلم هم ادامه دارد.